قله سیالان، الموت به تنکابن

قله سیالان، الموت به تنکابن (عسل محله، دوهزار)

گزارش صعود به قله سیالان از روستای هنیز

(صعود از روستای هنیز الموت، فرود: عسل محله تنکابن)
تاریخ اجرای برنامه: از جمعه 16 تا یکشنبه 18 مرداد 1394 (سه روزه)
ارتفاع قله سیالان: 4190 متر

موقعیت جغرافیایی: استان قزوین، منطقه الموت
ارتفاع مبدا صعود: روستای هنیز، 2250 متر
ارتفاع نقطه فرود: تنکابن، عسل محله، 1250 متر
مسافت ها:
هنیز تا جانپناه: 7.7 کیلومتر ، جانپناه تا قله: 4.3 کیلومتر
هنیز تا قله: 12 کیلومتر
قله تا عسل محله: 15.5 کیلومتر
جمع: 27.5 کیلومتر
زمان صعود و فرود:
روز اول: هنیز تا جانپناه: 6 ساعت (14:00 تا 20:00)
روز دوم: جانپناه تا قله: 3.5 ساعت
فرود از قله تا عسل محله: 8 ساعت (12:30 تا 20:30) (تایم ناهار: 1 ساعت)
نفرات شرکت کننده: آقای سعید نیری، آقای علی محمد مهدیون، نیما اسماعیلی
سرپرست برنامه: آقای سعید نیری

——————————————————————

قله سیالان

قله سیالان

آدرس روستای هنیز:

استان قزوین، جاده الموت، سه راهی گازرخان به سمت راست، فاصله از ورودی جاده الموت: 120 کیلومتر، فاصله از تهران: 250 کیلومتر (از ابتدای اتوبان تهران-کرج)، مدت زمان دسترسی از تهران: حدود 5 ساعت

آدرس روستای عسل محله:

استان مازندران، تنکابن، جاده دو هزار، فاصله از وردی جاده دو هزار: 35 کیلومتر، فاصله از تهران: 300 کیلومتر، مدت زمان دسترسی از تهران: حدود 5 ساعت


+ دانلود فایل جی پی اس قله سیالان از هنیز (wiikiloc)

———————————————————————–

شرح برنامه:

روز اول:

مقدمه:

طبق قرار قبلی، صبح جمعه 16 مرداد ماه، با یک دستگاه پرایددربستی از تهران به سمت قزوین حرکت کردیم. راننده محترم ما آقای حسن عبدی از آشنایان آقای نیری بوده و طبق هماهنگی که از قبل صورت گرفته بود، ساعت 7 صبح ابتدا من از درب منزل سوار شده و سپس آقای مهدیون و در نهایت آقای نیری را نیز درب منزل سوار کرده و حدود 8 صبح از تهران به سمت الموت قزوین به راه افتادیم. جاده کوهستانی الموت با اینکه در این فصل تقریبا خشک است اما در هر حال خالی از لطف نیست. 37 کیلومتر بعد از ورودی الموت (از اتوبان قزوین) به یک چشمه آب در کنار جاده رسیدیم که توقف کرده و استفاده بردیم. پس از طی 100 کیلومتر از ورودی الموت، به سه راه گازرخان رسیدیم. مسیر گازرخان (قلعه الموت) از سمت چپ و روستای هنیز مستقیم است. حدود یک کیلومتر بالاتر به سه راهی بعدی می رسیم که در اینجا تابلوی راهنما روستای هنیز و چند روستای دیگر را در سمت چپ نشان می دهد. وارد مسیر سمت چپ شدیم که از اینجا تا روستای هنیز 19 کیلومتر راه است. در بین راه به یک سه راهی رسیدیم که تابلو نداشت و از سمت راست رفتیم. قبل از هنیز به روستای کلایه رسیدیم که یک اتوبوس قدیمی ابتدای روستا پارک بود. به گفته آقای نیری، این اتوبوس روزی یک بار مسافران را در ساعت معینی بین روستای کلایه و معلم کلایه جابجا می کند و ایشان حتی شماره تماس راننده اتوبوس را نیز داشتند. ناگفته نماند که آقای نیری تیرماه سال قبل همین برنامه را به اتفاق جمعی از دوستان اجرا نموده بودند و این برنامه در واقع صعود دوم ایشان و صعود اول من و آقای مهدیون می شد. و اینکه من دو فایل جی پی اس مسیر را از گوگل ارث و ویکی لاک دانلود کرده و در جی پی اس همراه داشتم. فایل های دوستان عزیزم آقای داوود فضائلی و آقای اکبر خادمی که جا دارد از این دو عزیز تشکر کنم.

بقیه در ادامه مطلب

استارت برنامه از هنیز:

ساعت 12:45 پس از طی 120 کیلومتر از ابتدای ورودی الموت به روستای هنیز رسیدیم. پس از بستن کفش و کوله به سمت مسجد محل حرکت کردیم که گنبد و  گلدسته آن از همانجا دیده می شد. چند دقیقه بعد جلوی مسجد بودیم. ناهار را داخل مسجد صرف کرده و ساعت 14 از کوچه سمت چپ مسجد حرکت خود را آغاز نمودیم. حدود 100 متر جلوتر از کوچه ای که در آن بودیم جدا شده و از سمت راست وارد راه دیگری شدیم که به داخل باغ ها می رفت. رفته رفته ارتفاع کم کرده و حدود 10 دقیقه به رودخانه رسیدیم. با گذر از رودخانه وارد پاکوبی شدیم که از سمت راست با شیب تندی به سمت بالای یال ارتفاع می گرفت. پاکوب این قسمت از ابتدای روستای هنیز قابل مشاهده بود. چند دقیقه بعد به جایی رسیدیم که پاکوب دو تا می شد. در اینجا بسیار مهم است که مسیر را از پاکوب بالایی ادامه دهید و پاکوب مستقیم را که به سمت دره می رود ادامه ندهید. هوا گرم و مسیر خشک و پر شیب بود. هیچ چشمه آبی هم در مسیر دیده نمیشد. تقریبا هر نیم ساعت 5 تا 10 دقیقه توقف کرده ، آبی نوشیده و نفسی تازه می کنیم. این را هم بگویم که داخل روستا نیز از آب خبری نبود و ما آب از تهران و چشمه بین راه در جاده الموت برداشته بودیم. ظاهرا لوله آب روستا دچار مشکل شده و اهالی برای آب آشامیدنی خود با مشکل مواجه بودند. حدود 2 تا 2.5 ساعت اول مسیر پر شیب بود و سپس با شیب خیلی ملایم به اولین چشمه آب پس از 3 ساعت پیاده روی در ارتفاع 2850 متر رسیدیم که بنظر می رسد چشمه دائمی باشد. در این هوای گرم و خستگی ناشی از شیب مسیر، این چشمه آب گوارا و خنک واقعا چسبید. بعد از این چشمه، تا نیم ساعت دیگر یک چشمه و دو رودخانه کوچک در مسیر داشتیم که آب آنها هم قابل شرب بود.

بیشتر بخوانید:  قزوین گردی

با عبور از رودخانه کوچک به راست پیچیده و در مسیر پاکوب خود را به بالای یال رساندیم. (نقطه A در تصویر شماره 1). در اینجا باز هم یک نکته مهم وجود دارد و آنهم اینکه چند دقیقه بعد باید از پاکوب اصلی که به بالای یال می رود جدا شده و خود را به کف دره در سمت راست برسانید (دره فرعی نه اصلی). جانپناه در واقع در بالای یال کوچکی است که در سمت راست همین دره قرار دارد. جانپناه از اینجا قابل رویت نیست اما پاکوب آن دیده می شود. در اینجا آقای نیری حواسشون نبود و من هم به اتکای فایل جی پی اس که در اختیار داشتیم (فایل آقای خادمی)، پاکوبی را که در آن قرار داشتیم به سمت بالا ادامه دادیم اما پس از حدود 10-15 دقیقه با دیدن جانپناه متوجه اشتباه خود شده ، به عقب برگشه و خود را به کف دره و پاکوب اصلی جانپناه رساندیم. (این قسمت را که کمی اشتباه رفته بودیم بعدا ویرایش نموده و اصلاح کردم)

نکته: اگر در برنامه، مسیری را اشتباه رفتیم، یا باید فایل جی پی اس را با نرم افزار یا سایت های آنلاین ویرایش کرده و یا در غیر اینصورت زیر فایل در ویکی لاک به این موضوع اشاره کنیم که فلان جا و فلان نقطه مسیر را اشتباه رفتیم تا کسی که از فایل ما استفاده می کند مطلع شده و به دردسر نیفتد!

ساعت 20 همگی به جانپناه قرمز رنگ سیالان در ارتفاع 3250 متر رسیدیم در حالی که واقعا خسته بودیم و چه به موقع …. ضمن اینکه هوا هم به زودی تاریک می شد. چشمه آب به فاصله 50 متری سمت چپ جانپناه قرار دارد که به نظر می رسد چشمه دائمی باشد. خوشبختانه بجز ما در این روز هیچ گروه دیگری در مسیر نبود و داخل جانپناه هم تمیز بود. بدون اینکه چادرمان را برپا کنیم، شب را در جانپناه به صبح رساندیم. و البته ناگفته نماند که شام مفصلی که آقای نیری با همکاری آقای مهدیون عزیز با صبر و حوصله زحمتش را کشیدند، بسیار چسبید. ما هم که مهمان، اصلا نذاشتند دست به سیاه و سفید بزنیم! دستشان درد نکند.

روز دوم:

بدون اینکه عجله ای داشته باشیم، ساعت 06:30 صبح بیدار شده و با دیدن دره پوشیده از مه هنیز سورپرایز شدیم. پس از صرف صبحانه مفصل، بطری های خود را پر آب کرده و ساعت 08:30 به سمت گردنه به راه افتادیم. پس از 45 دقیقه، در بین راه قبل از گردنه در ارتفاع 3550 متر به چشمه آب گوارایی رسیدیم که به نظر می رسد این چشمه نیز چشمه دائمی باشد. دره هنیز در ساعت حدود 10 صبح دیگر اثری از ابر و مه نداشت. پس از دو ساعت از شروع حرکت از جانپناه بر روی گردنه به ارتفاع 3850 متر بودیم. و چه منظره بی نظیییییییری! کل جلگه تنکابن و منطقه شمال در زیر پوششی از ابر و مه قرار داشت و چقدر با شکوه و زیبا… جای همه دوستان خالی که دقیقا در همین نقطه همه دوستان غائب را به نام یاد کردیم. پس از یک استراحت تقریبا نیم ساعته، کوله ها را روی گردنه پشت سنگ ها گذاشته و بدون کوله و سبک بااااااال به سمت قله به راه افتادیم. با این کوله های سنگییییییین دو روزه ، واقعا هم بدون کوله حس سبکبالی و پرواز به آدم دست می داد. شیب تقریبا ملایم گردنه تا قله را در مدت زمان کمتر از یک ساعت طی کرده و ساعت 12 بر فراز قله سیالان بودیم. مناطق شمالی هنوز زیر ابر و مه بود و ما سرمست از فتح قله، به تماشای این مناظر بدیع مشغول شدیم.

بیشتر بخوانید:  قزوین گردی

از روی قله سیالان، قله شاه البرز در جنوب، قله های علم کوه و تخت سلیمان در جنوب شرقی و قله خشچال در جهت شمال غرب به خوبی در معرض دید قرار داشت. با اینکه در این روز روی گردنه و پایین قله باد شدیدی در حد 40-50 کیلومتر بر ساعت می وزید اما روی قله که ظاهرا پشت به باد بود، هوا عالی و تقریبا آرام بود و ما حدود یک ساعت روی قله توقف کرده و مشغول عکاسی شدیم. پس از آن از قله سرازیر شدیم و به سرعت ارتفاع کم کردیم و نیم ساعته خود را به گردنه رساندیم. پس از صرف نسکافه+قهوه داغ که بسیار چسبید، ساعت 13:00 مسیر دره شمالی را به سمت عسل محله در پیش گرفتیم.

مسیر بسیار پرشیب و بعضا پر از سنگریزه بود که حرکت را کمی با سختی و زحمت مواجه می کرد. بخش هایی از مسیر پاکوب مشخصی نداشت که با تجربه قبلی آقای نیری و همچنین نیم نگاهی به جی پی اس راهمان را به درستی پیدا می کردیم. حدود 1.5 ساعت از زمان حرکت از گردنه، به گوسفند سرایی رسیدیم که ظاهرا چوپان ها با خانواده هایشان در انجا مستقر بودند. بدون اینکه وارد حریم گوسفند سرا شویم، از سمت راستش ارتفاع کم کردیم و نیم ساعت بعد با عبور از رودخانه به سمت راست دره رفتیم و وارد پاکوب خوبی شدیم که تا خود عسل محله ادامه داشت. قرار گرفتن در این پاکوب خیلی مهم است چون در غیر این صورت قطعا با مشکل مواجه خواهید شد. در طول مسیر یک گروه 10-15 نفره از کوهنوردان نیشابور را دیدیم که صبح از عسل محله حرکت کرده و در مسیر قله سیالان بودند. در حالی که در مه پاکوب اصلی را گم کرده و از کف دره در حال حرکت بودند! ایشان را به سمت پاکوب هدایت کرده و خود ادامه مسیر دادیم. ساعت 16 برای ناهار توقف کرده و باز هم ناهار مفصلی که آقای نیری عزیز زحمتش را کشیدند.

پس از صرف ناهار که حدود یک ساعت طول کشید مسیر فرود را ادامه دادیم. کمی پایین تر به دو کوهنورد بومی و تقریبا مسن تنکابنی برخوردیم که به سمت بالا در حال حرکت بودند. گل گشتی به منطقه آمده و در مسیر برگشت با اینکه تقریبا به منطقه آشنا بودند اما در هوای مه آلود راه را گم کرده و بجای اینکه ارتفاع کم کرده و به سمت عسل محله حرکت کنند، برعکس به سمت بالا ارتفاع زیاد می کردند! خلاصه ایشان را نیز همراه خود کرده و به سمت دشت دریاسر و عسل محله ادامه مسیر دادیم. حدود نیم ساعت از مسیر ، قبل از جنگل، پوشیده از سبزه و بوته های بلند و گلهای سفید بود و ما به این فکر می کردیم که اینجا در مرداد ماه اینقدر زیباست پس در بهار چگونه است!!؟؟ ساعت 18 ، در ارتفاع 2150 متر وارد مسیر جنگلی شدیم. و 20 دقیقه بعد، داخل جنگل به اولین چشمه مسیر فرود در ارتفاع 2 هزار متر رسیدیم.

ساعت 18:40 با گذر از رودخانه به دشت دریاسر در ارتفاع 1800 متر رسیدیم. از ابتدا تصمیم بر این بود که شب را داخل دشت چادر زده و اتراق نماییم اما با توجه به بارش ریز باران و احتمال بارندگی و همچنین چادر دو نفره که به راحتی سه نفر داخل آن جا نمی شدیم و دیگر اینکه عسل محله با 1.5 ساعت پیاده روی در دسترس ما خواهد بود؛ در نتیجه از شب مانی در دشت صرفنظر کرده و تصمیم گرفتیم که خود را به عسل محله رسانده و شب را به توصیه دوستان جدیدمان در امامزاده به سر ببریم. پس از دشت مجددا وارد مسیر جنگلی شده در حالی که هنوز 500 متر بالاتر از روستا بودیم. با شیب تندی مسیر را می پیمودیم در حالی که حدود 11 ساعت از صبح در راه بودیم و خستهههههه … تقریبا میانه جنگل در ارتفاع 1500 متر به یک چشمه آب عالی و پر آب رسیدیم که چند متری خارج از مسیر اصلی مالرو بود. پس از استراحتی کوتاه مسیر را ادامه داده و در نهایت ساعت 20:30 داخل عسل محله و دم امامزاده رسیدیم. خواستیم بریم داخل و بازدید کنیم که چه خبر و چگونه است برای شب مانی که دو نفر از اهالی که ظاهرا یکی از آنها متولی امامزاده نیز بود، به ما گیر دادند که اینجا مکان مقدس است و نباید شب را در امامزاده بگذرانید! بنابراین توفیق اجباری این شد که یک سوئیت از همان آقای متولی امامزاده به مبلغ 50 هزار تومان با حمام، دقیقا کنار درخت کهنسال، اجاره کرده و شب را در عسل محله به صبح رساندیم.

بیشتر بخوانید:  قزوین گردی

روز سوم:

صبح یکشنبه به گشت و گذار در روستا و عکس یادگاری با درخت کهنسال افرا مشغول شدیم که محلی ها به آن پَلت می گویند و ما قدمتش را البته نفهمیدیم. از سوغات فصلِ عسل محله یعنی فندق تازه به قیمت کیلویی 6 و 8 هزار تومان (دو کیفیت) هر نفر چند کیلویی خریدیم. تا ساعت 14 که راننده ما از تهران خود را به عسل محله رساند. طبق توصیه دوست عزیزم آقای فضائلی برای صرف ناهار (کباب ترش) پس از خروج از جاده دوهزار به سمت داخل تنکابن برگشته و آدرس رستوران خانه کوچک را جویا شدیم. با کمی پرس و جو بالاخره رستوران را پیدا کرده و با صرف ناهار کباب ترش به قیمت هر پرس 25 هزار تومان (با زیتون و نوشابه) که بنظرم کیفیت آن قابل قبول بود، راضی از رستوران بیرون آمدیم. هر پرس کباب ترش به توصیه سرآشپز شامل دو سیخ کباب می شد که یکی کباب ترش و دیگری چنجه بود. رفت و برگشت به این رستوران در مجموع 20 کیلومتر راهمان را بیشتر کرد که به نظرم ارزشش را داشت. پس از یک توقف حدود یک ساعته در جاده چالوس به صرف چای و سپس تمشککککک، در نهایت حدود ساعت 20:00 به تهران رسیدیم. در کل فاصله 300 کیلومتری تهران تا عسل محله از طریق جاده چالوس بدون ترافیک حدود 5 ساعت زمان می برد.

آدرس رستوران خانه کوچک به مدیریت آقای مسعود تی شی نی:

تنکابن، ابتدای بلوار فردوسی غربی (ابتدای کمربندی قدیم از سمت بلوار امام رضا)، تلفن: 09113931854

نقشه دسترسی به رستوران خانه کوچک

 ———————————————————–

نکات برنامه:

1- کرایه آژانس ما که آشنای آقای نیری بودند، در کل 300 هزار تومان شد. 150 برای مسیر الموت و 150 هم برای مسیر تنکابن.

2- روی قله من گوشی روشن نکردم اما به گفته آقای نیری طبق تجربه سال قبل، قله سیالان آنتن دارد.

3- سوئیت عسل محله: آقای آقایی 09119902869 – 09393547698

4- ویرایش آنلاین فایل جی پی اس: http://www.gpsvisualizer.com/draw/

تبدیل فایل های جی پی اس به یکدیگر و … : http://www.gpsvisualizer.com/

 ————————————————

تصاویر برنامه:

روز اول:

تصویر شماره 1: یال منتهی به جانپناه

(عکس، از مسیر گردنه در روز دوم)

مسیر قله سیالان - یال منتهی به جانپناه

مسیر قله سیالان – یال منتهی به جانپناه

 

جانپناه:

قله سیالان، الموت به تنکابن - جانپناه در مسیر قله

قله سیالان، الموت به تنکابن – جانپناه در مسیر قله

 

روز دوم:

ساعت 06:30 صبح، دره هنیز پوشیده از مه:

قله سیالان، الموت به تنکابن - گردنه

قله سیالان، الموت به تنکابن – گردنه

 

کمی بالاتر از گردنه در مسیر قله، تنکابن و کل منطقه شمال در زیر پوشش زیبایی از ابر و مه:

قله سیالان، الموت به تنکابن - بالاتر از گردنه

قله سیالان، الموت به تنکابن – بالاتر از گردنه

 

روی قله سیالان، همراهان بزرگوارم آقای نیری (سمت چپ) و آقای مهدیون عزیز:

قله سیالان - علی محمد مهدیون ، سعید نیری

قله سیالان – علی محمد مهدیون ، سعید نیری

 

کمی حس پرواز روی قله! 🙂 :

قله سیالان - نیما اسماعیلی

قله سیالان – نیما اسماعیلی

 

پایین تر از گردنه، فرود به سمت عسل محله:

قله سیالان، الموت به تنکابن - فرود به سمت عسل محله، دوهزار، تنکابن

قله سیالان، الموت به تنکابن – فرود به سمت عسل محله، دوهزار، تنکابن

قله سیالان، الموت به تنکابن - فرود به سمت عسل محله، دوهزار، تنکابن

قله سیالان، الموت به تنکابن – فرود به سمت عسل محله، دوهزار، تنکابن

 

در مسیر فرود در حالی که همچنان مه زیبایی کل دره را پوشانده بود:

سیالان به عسل محله دوهزار

سیالان به عسل محله دوهزار

 

منطقه سرسبز و پوشیده از گل قبل از جنگل:

سیالان به عسل محله دوهزار

سیالان به عسل محله دوهزار

 

ورود به مسیر جنگل:

 

سیالان به عسل محله دوهزار

سیالان به عسل محله دوهزار

 

یک جانپناه کوچک کنار رودخانه و کمی قبل از دشت دریاسر:

 

میوه زرشک پوشیده از قطرات زیبای شبنم:

 

انتهای دشت دریاسر:

دشت دریاسر

دشت دریاسر

دشت دریاسر

دشت دریاسر

پایان


مطالب مرتبط در همین سایت:

دریاچه اوان – قلعه الموت

قله خشچال الموت

طالقان به سه هزار تنکابن

مسیرهای گردشگری و کوهنوردی استان قزوین

درباره نیما اسماعیلی

نیما اسماعیلی * متولد: 9 اسفند 54 * محل سکونت: تهران * تحصیلات: مهندسی مکانیک
این نوشته در مسیرهای گردشگری و کوهنوردی استان قزوین ارسال و , , , , , , , , , , , , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

۲ دیدگاه دربارهٔ «قله سیالان، الموت به تنکابن»

  1. ابراهیم زارعی می‌گوید:

    درود ، قرار است به اتفاق حدود بیست نفر از اعضای باشگاه شیراز جوان در تاریخ سی ویکم تیرماه همین مسیر را
    صعود کنیم و برای من خواندن گزارش شما بسیار امیدوار کننده هست ؛ از شما و دوستان همراهتان سپاسگزارم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *